کد مطلب:163201 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:221

سعی و سرعت و اعتدال
شب نهم شب تاسوعا

بسم الله الرحمن الرحیم

السلام علیك یا اباعبدالله

یهدی الی الحق و الی صراط مستقیم. [1] .

الیمین و الشمال مضلة و الطریق الوسطی هی الجادة، علیها باقی الكتاب و آثار النبوة، و منها منفذ السنة و الیها مصیر العاقبة... من ابدی صفحته للحق هلك... و كفی بالمرء جهلا ان لا یعرف قدره... [2] .

این خطبه به تمامی ربط قدر و حد - تقوی - و حق را نشان می دهد و از قدر و حد، افراط و تفریط و چپ و راست مشخص می شود.طریق، سبیل، جاده، این گونه به دست می آید.طریقی كه بن بست سنت را می شكند و ناچار به آن باید بازگشت چون با توجه به جهت و قانونمندی، همه جا راه نیست و از هر جا و به هر صورت نمی توان رفت كه، «من ابدی صفحته للحق هلك...» و «هلك من ادعی و قد خاب من افتری». [3] .


در این خطبه آمده كه، «حق و باطل و لكل اهل...».

اگر باطل به حكومت رسیده و صاحب امر شده از پیش بوده و اگر حق كم و ناچیز بوده، همین است و امیدی هست.و كم می شود كه آب رفته به جوی بازآید و جاهلیت بازگشته، از میان برود، جاهلیتی كه به هما صورت هنگام بعثت رسول بازگشت.

در این خطبه، هم ربط طریق به قدر و حق، و هم آداب و فقه حركت و هم حد وسط افراط و تفریط درهم تنیده می شود، كه سعی و سرعت و اعتدال، در طریق لازم است و تویی كه نمی توانی فارغ باشی و احساس می كنی كه با هر حركت و كلام تو بهشت و جهنمی خلق می شود، نمی توانی بی خیال بمانی كه؛ «شغل من الجنة و النار امامه...».

و در این راه است كه سعی و سرعت و اعتدال را می خواهند كه سعی نسبت بازدهی بغا توانایی توست و سرعت نسبت سعی با زمان مناسب و مكان مناسب است.و اعتدال مراعات حد و قدر است كه نسبت سعی و سرعت با قدر و حد است.

این گونه جهت و حق، طریق را مشخص می كند و چپ و راست و لیبرال و رادیكال، نه با حرف و شعار كه با حدود شناسایی می شوند و از افراط و تفریط در رابطه با كودك و بزرگ و دشمن و دوست و جاهل و غافل و هر موضوعی می توان به حد وسط رسید و قدر و حد را نگه داشت.و چه بسا كه با افراط در یك موضوع به تفریط در موضوع دیگر همراه باشیم و در هر مسأله به گونه ای حد را شكسته باشیم و گاهی چپ و گاهی راست زده باشیم.


پس حد وسط و چپ و راست، از قدر و از جهت و از نظام و قانونمندی سر بر می آورد و طریق، این گونه مشخص می شود چه در روابط تربیتی و سازمانی و سیاسی و اجتماعی، و چه در برنامه ریزی و مدیریت و موضع گیری های گوناگون از خانه و مدرسه و مسجد و كارگاه و دانشگاه و اداره و جامعه و جناح بندی ها...

از قدر به حدر و به تقوا می رسیم و این تقوا همان اسب راهواری است كه رام است و لجام هم دارد و همین تقوا است كه هیچ رویشی را عقیم نمی كند و هیچ روییده و زرع و كشتی را به خشكی نمی سپارد؛ «لا یهلك علی التقوی سنخ اصل و لا یظمأ علیها زرع قوم...». [4] .

راستی كه چگونه طاعت و تقوا و اخلاق به سیاست و مدیریت و برنامه ریزی و به قدر و حد و حق گره می خورد و چگونه صف بندی های سیاسی به بینش و ارزش های بنایدی بازمی گردد.

این خطبه ی كوتاه كه اولین خطبه های علی پس از بیعت بر خلافت است این گونه از حق به قائد و از قدر به حد و تقوا و طاعت و به طریق وسط و به افراط و تفریط و چپ و راست، راه می گشاید همان طور كه به سعی و سرعت و اعتدال و فقه حركت و ادب سلوك اشاره دارد.به همین خاطر من به تمامی این خطبه تا آن جا كه زمینه هست اشاره دارم چون حتی با همین اشاره ها شبهه و فتنه ی روزگار ما هم می تواند مشخص و مداوا شود و حد وسط و چپ و راست می تواند معرفی شود.می بینی كه چگونه هدف و قائد و طریق و آداب حركت، با قدر و حد و حق


گره می خورد و این گونه به وضوح و روشنی می رسد.

هدف، با ثبات و جهت و نظام و عدل، مشخص می شد و قائد با توجه به اهدافی بالاتر از پاسداری و پرستاری و آرمان هایی بیشتر از آزادی و آگاهی و عدالت و تكامل و حوزه های گسترده ی وجود انسان و عوالمی كه در پیش دارد و حتی احتمالا در پیش دارد.با ملاك انتخاب آگاهی از تمامی راه و رهایی از تمامی جذبه ها، ملاك عصمت مشخص می شد.همان طور كه طریق از حد وسط و از قدر و اندازه ها سر برمی داشت و روشن می گردید.همان طور كه آةاب حركت و سعی و سرعت و اعتدال با همین نسبت ها به دست می آمد.

و ما در مورد اصحاب حسین می بینیم كه چگونه با سعی و سرعت و شتاب خود، چشم حسین را روشن كردند و چگونه در سخت ترین شرایط از حدود تجاوز نكردند و چپ و راست نزدند.

حسین می گوید: «و لقد بلوتهم فما وجدت فیهم الاشوس الاقعس یسعون بدمائهم دونی»، [5] این سعی این ها است.

و می بینیم كه چگونه پیش از عاشورا به حسین رسیدند و جلودار حسین.تصدیق وفای خود را از او گرفتند كه، «هل اوفیت...»، و حسین هم به نگاه های مشتاق این جلودار خویش در نماز با تمام محبت چهره می سپارد كه؛ «بلی انت امامی فی الجنة»، [6] بله تو وفا كردی و حتی در بهشت هم تو جلودار منی... خیلی ها


بعدها توبه كردند و خون دادند ولی نه در جایگاه خویش و در زمان و مكان مناسب و این است كه حرارت آورد، نه حركت... «ثبتنا مع الحسین و اصحاب الحسین الذین بذلوا مهجهم دون الحسین...». [7] .

«الهی الحقنا بعبادك الذین هم بالبدار الیك یسارعون و بابك علی الدوام یطرقون و ایاك فی اللیل والنهار یعبدون و هم من هیبتك مشفقون...». [8] .

وفا این گونه با سعی و شتاب این ها ریشه گرفت و این وفا است كه اخوت می آورد كه ابوالفضل علیه السلام می فرماید:

«یا اخا ادرك اخاك...». [9] .



[1] احقاف، 30.

[2] نهج البلاغه صبحي صالحي، خ 16.

[3] طه، 61.

[4] نهج البلاغه ي صبحي صالح، خ 16، قسمت 9.

[5] سخنان امام حسين، محمد صادق نجمي، ص 202.

[6] بحارالانوار، ج 45، ص 22.

[7] مفاتيح الجنان، زيارت عاشورا.

[8] مفاتيح الجنان، مناجات خمسة عشر.

[9] كلمات حضرت ابوالفضل عليه السلام در آخرين نبرد و در آخرين لحظه ها.